کد مطلب:224164 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

مورخین عرب و عجم درباره مسمومیت امام هشتم
پس از كشته شدن فضل مأمون قدری خیالش راحت شد كه مخالفی برای رفتن به بغداد ندارد ولی حرف های فضل را در نظر دارد كه چگونه ولیعهد خود را با مخالف سخت بنی عباس به بغداد ببرد ضمنا هنوز كاملا می ترسد كه مبادا واقعه رخ دهد كه او را بكشند در این فكر و اندیشه رفت كه با ولیعهد خود چه كند آیا به مسافرت خود در التزام ركاب او تا بغداد پیش برود؟ آیا می تواند در مقابل قیام بنی عباس پاسخی دهد و مقاومت نماید؟ آیا می تواند بنی اعمام و بنی عباس را اقناع كند؟ آیا قدرت بر عزل امام رضا علیه السلام دارد؟ آیا اگر امام رضا را عزل كند علویین قیام نخواهند كرد و عهد و پیمان به آن محكمی را چگونه بشكند؟

مأمون در دریای فكر فرو رفته و نقشه مسمومیت امام رضا علیه السلام را طرح كرد كه در ضمن راه این عمل انجام گیرد تا معلوم نشود و بلكه حادثه قتل لوث گردد.

مأمون می دانست قضیه قتل و مسمومیت حضرت علیه السلام غیر از قتل فضل است زیرا فضل وزیری بود متعدی و دشمن هم بسیار داشت ولی امام رضا علیه السلام پیشوای شیعیان است و در دل مردم ایران مخصوصا خراسان و كوفه و حجاز و یمن جا دارد چگونه این نقشه عملی گردد و عاقبت كار به كجا خواهد كشید در اندیشه فرو رفت؟!!

بعضی از مورخین سنت و جماعت خواسته اند مسمومیت امام را لوث كنند و فقط به این كه آن حضرت انگور زیاد خود و به مرگ فجأه در گذشت متشبث شده اند در حالی كه سخیف ترین آراء این است.

زیرا امام اعلمی كه به شهادت خود مأمون و علمای معاصر او در طب و علوم دیگر دست بسیار قوی داشت چگونه آن قدر انگور می خورد كه سكته كند!! - این سخن خام و كودكانه است



[ صفحه 113]



كسی كه به مقتضای آب و هوای مختلف خراسان دستور طبی برای مأمون می نویسد و ضامن حفظ صحت مأمون به آن دستور می شود خود او به وفور خوردن انگور می پردازد!؟ حاشا و كلا.

علمای پرهیزكار و شب زنده دار اساسا كم غذا می خورده اند و مراقب حال مزاج خود بوده اند از مقام ولایت هم كه صرف نظر شود حضرت رضا اعلم ناس بود و او هرگز مردی پرخور نبوده است.

اینك ما اقوال مورخین را نقل می كنیم تا به اخبار امامیه بپردازیم:

طبری مورخ شهیر می نویسد: امام (ع) ناگهان بر اثر خوردن انگور زیاد فوت كردند [1] .

مسعودی كه بیشتر دقت نظر داشته می نویسد: حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در صفر سال 203 در طوس به علت خوردن انگور و افراط در آن وفات یافتند و اضافه می كند كه می گویند آن حضرت را مسموم كرده اند [2] .

جرجی زیدان می نویسد: مأمون در كشتن ولیعهد خود تعمد داشت و برای خورانیدن انگور زهر آلود به آن حضرت دسیسه كرد و آن بزرگوار را مسموم ساخت [3] .

ولی در جای دیگر جرجی زیدان می نویسد: مأمون در سال 202 به طرف بغداد حركت كرد چون از مرو به سرخس رسید گروهی از اشرار در گرمابه به فضل بن سهل تاخته او را ناگهان كشتند و این قتل به دستیاری سلمان مجوسی انجام گرفت [4] .

مأمون قاتلین را دستگیر كرد تا پس از بازجوئی امر به كشتن همه آن ها داد و از سرخس حركت كرد چند روز گذشت كه به طوس رسیدند شایع شد كه علی بن موسی الرضا (ع) به وسیله ی انگور زهرآلوده مسموم شده مردم این كار را به مأمون نسبت داده اند ولی در حقیقت كار سلمان مجوسی است.

ابوالفرج می نویسد: مأمون تمارض كرد و علت تمارضش این بود كه در یك مجلس به هر دو نفر غذای مضر و زیان آوری داده اند مأمون مزاجش قوی تر بود به تمارض گذراند تا خوب شد



[ صفحه 114]



ولی امام رضا (ع) مزاجش علیل و ضعیف بود و لذا وفات كرد [5] .

علامه اربلی می نویسد: چون خلافت از خاندان عباس به خاندان علی منتقل گشت حضرت علی بن موسی الرضا را زهر خورانیدند و در طوس در ماه رمضان فوت نمود [6] .

از این روایت معلوم می شود كه بنی عباس حضرت رضا را مسموم كردند.

محمد بن علی بن حمزه روایت كرده كه منصور بن بشیر از برادرش عبدالله بن بشیر نقل كرده كه مأمون به او دستور داد ناخن های خود را دراز بگذارد او هم یك هفته یا بیشتر ناخن خود را نگرفت تا بلند شد سپس چیزی شبیه به تمر هندی به او داد و گفت این ها را خوب با دو دستت نرم و خمیر كن - ابن بشیر دستور او را عمل كرد بعد مأمون به منزل حضرت رضا (ع) كه مجاور منزل خود او بود رفت.

مأمون گفت حال شما چطور است؟

امام رضا علیه السلام فرمود: امید است بهبودی حاصل كنم؟

مأمون پرسید آیا امروز از پرستاران كسی خدمت شما آمده است.

حضرت فرمودند نه!!

خضری می نویسد: به نظر من بعید نیست كه بعضی از اطرافیان و درباریان مأمون این كار را كرده باشند و شاید به منظور تخفیف در هیجان و شورش بنی عباس بود كه بدانند منظور مأمون بیرون بردن خلافت از قبیله بنی عباس به بنی فاطمه نبود [7] .

آب انار

مأمون به خشم آمد فریاد كرد كجا هستید چرا رسیدگی نمی كنید الا آب انار بگیرید كه هیچ چیز فعلا بهتر از آب انار نیست!! و ضمنا گفت حضورا بیاورید همین جا آب آن را بگیرید.

انار آوردند به عبدالله بن بشیر گفت آب انار را با دستت بفشار - او هم آب انار را گرفته مأمون با دست خود آب انار مسموم را به خورد حضرت رضا علیه السلام داد.

عبدالله بن بشیر گوید: پس از خوردن آب انار دو روز بیشتر در دنیا نبودند.

این روایت با روایت اربلی اختلاف دارد ولی قابل تحلیل است به شرح زیر:

اولا اربلی مسمومیت را ماه رمضان می نویسد و چون روایت دیگری داریم كه حضرت



[ صفحه 115]



را به انگور مسموم كردند ممكن است آن انگور در ماه رمضان بوده باشد - و با این تاریخ تضادی ندارد.

ثانیا مأمون به دیدن حضرت آمد معلوم می شود حال حضرت رضا (ع) خوب نبود قبلا به واسطه ی غذاهای ناپسند و مضر بنا بر روایت بالا كه آن را هم درست بدانیم موجب كسالت آن حضرت شده است و مأمون از این كسالت برای اجرای نقشه خود فرصتی به دست آورد و آب انار مسموم به حضرت خورانید.

و روایات دیگر این معنی را تایید می كند.

اصفهانی از ابن حمزه و ابوالصلت روایت می كند كه وارد بر حضرت رضا ع شدم پس از بیرون رفتن مأمون و خوردن آب انار بود.

امام ع فرمود:ای اباصلت كار خود را كردند و مرا زهر خورانیدند.

این واقعه ی انار در منزل خود حضرت رخ داده ولی واقعه ی انگور در منزل مأمون رخ داده.

محمد بن علی می فرماید:از محمد بن جهم شنیدم می گفت حضرت رضا انگور را دوست می داشت و مأمون آن حضرت را دعوت كرد و انگور خوب تهیه نمود و دستور داد با سوزن زهرآلود دانه های انگور را مسموم كرده و چند روزی گذاردند كه زهر در آن اثر بخشد و در ایامی كه آن حضرت فی الجمله كسالتی داشتند از آن خوشه ای كه نصفش آلوده بود مامون به دست خود برداشت و خود از دانه های آلوده نشده خورد و یك طرف آن را كه آلوده به زهر بود به حضرت تعارف كرد و امام از آن انگور چند دانه ای میل فرمود و آن زهر قتال و كشنده ای بود كه گفته اند:



تیت ید الایام ان صروفها

سقم الكرام و صحة الارذال



و مسمومیت را با مرگ كتمان كردند تا دو روز گذشت تا وقتی كه خبر دادند فرستاد نزد محمد بن جعفر بن محمد و جماعتی از آل ابیطالب و آن ها را سر جنازه حاضر كرد گفت ببینید تن آن حضرت سالم است و هیچ اثر آسیب و جراحتی در بدن آن حضرت مشاهده نمی شود آن گاه شروع به گریه كرد؟!

این سخن خود بهترین دلیل متهم است كه مرتكب جنایتی شده و خواسته خود را تبرئه كند به راه دیگری بزند و همین كلام به مشام قضائی قویترین اعتراف است [8] .

یعقوبی روایت می كند: موقعی كه حضرت رضا ع به طوس رسیدند در آن شهرستان



[ صفحه 116]



وفات كردند و به قریه ای كه نام آن نوقان بود و در اول سال 203 هجری این واقعه رخ داد و سابقه مرضی هم نبوده است.

فقط سه روز مریض شدند و از دنیا رفتند و گفته شده كه علی بن هشام ایشان را انار زهرآلود خورانیده و مأمون در فوت امام گریه و زاری كرده است [9] .

از روایت یعقوبی مسمومیت مسلم می شود ولی آیا به عداوت شخص علی بن هشام بوده یا به دستور مأمون. مطالب بعد این قضیه را روشن می كند.

دكتر رفاعی می نویسد: در سفر مأمون و انتقال مركز خلافت از مرو به بغداد فصل پائیز بوده كه به طوس رسیدند و آن جا امام به سكته وفات یافته و گفته شده است كه سبب وفات افراط در انگور بوده و مامون آن بزرگوار را در جوار قبر پدرش هارون دفن كرد.

این مورخ مصری حتی آن جمله ی گفته شده كه مسموم شدن را هم نیاورده و خواسته خیلی خشك شهادت مردی صاحب ولایت را به خوردن انگور فراوان مبتنی سازد و بسیار فكر سخیف و بی قابلی است در حالی كه این نویسنده در بسیاری از مسائل بحث و تحلیل خوبی كرده پس باید گفت اعمال غرض در بیان تاریخ داشته كه آل محمد را تحقیر كند [10] .

احمد امین در گذشت و رحلت امام هشتم را یك امر طبیعی می داند و عملیات و مقالات مأمون را دلیل بر برائت او می شناسد و مأمون را از مخصلین صدیق امام می داند او هم مانند رفقای مصری بی نظر نیست [11] .


[1] طبري ص 150 ج 2.

[2] مروج الذهب مسعودي ص ج 5.

[3] تاريخ تمدن ص 65 ج 4.

[4] سلمان مجوسي از دوستان فضل بن سهل بود و با هم اسلام آوردند ولي در اثر حسادت در قتل فضل بن سهل و حضرت رضا به عقيده ي جرجي زيدان هم شركت كرد و مأمون چون به بغداد رسيد دستور داد سلمان مجوسي را هم كشتند (تاريخ امين و مأمون ص 356).

[5] مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهاني ص 374.

[6] كشف الغمه اربلي ص عصر المأمون ص 267 ج 2.

[7] محاضرات خضري ج 3.

[8] ابوالفرج اصفهاني ص 374.

[9] تاريخ يعقوبي ص 181 ج 3.

[10] عصر المأمون ص ج 2.

[11] ضحي الاسلام ص 295 ج 3.